Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار احزاب وتشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در روزهای اندوهباری که امام خمینی (ره) از 15 خرداد سال 1342 تا 15 فروردین سال 1343 در زندان رژیم شاه و در محاصره بودند، دستگاههای تبلیغاتی رژیم به پشتوانۀ امکانات فراوانی که در اختیار داشتند، با صرف هزینه های گزاف، در صدد بدنام کردن روحانیت و زدن برچسب «ارتجاع» بدان برآمدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

روزنامۀ اطلاعات با چاپ مقاله ای در 18 فروردین سال 1343، یعنی 2 یا 3 روز بعد از آزادی امام، از «همگامی جامعۀ روحانیت با برنامه های انقلاب شاه و مردم» خبر داد تا مخالفت روحانیت را با برنامه های شاه، پایان یافته اعلام کند. رژیم قصد داشت به این ترتیب، اذهان مردم را نسبت به روحانیت و رهبر بزرگ آن مشوب سازد؛ امّا مردم آگاه ایران، به این گونه سمپاشیها اعتنایی نکردند و با شور و شوقی غیرقابل وصف، از امام خود پس از آزادی از زندان استقبال نمودند.

در آن روزها، به یاوه گوییهای رژیم، کمتر کسی پاسخ داده بود؛ امّا امام خمینی(ره) به دلیل رسالت بزرگی که بر عهده داشتند، نمی توانستند در قبال این سمپاشیها و تبلیغات فریبنده بی تفاوت بمانند و در روز دوّم ذیحجۀ 1383 در حضور هزاران تن از علما، روحانیون، کسبه، دانشجویان و گروههای مختلف مردم، در نطقی حماسی به تجزیه و تحلیل مستدل خواستهای مردم و اعمال و رفتار رژیم شاه پرداختند و بدین گونه از یاوه های سازمانهای تبلیغاتی رژیم پرده برداشتند و همگان را به ادامه راه شهدای 15 خرداد فراخواندند. امام خمینی(ره) در این نطق تاریخی، ضمن پاسخگویی به دروغپردازیهای هیأت حاکمه، شخص شاه را که همان روزها در یکی از هرزه سراییهاش گفته بود «ما کهنه پرستی و افکار ارتجاعی را می کوبیم » (بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج 1، ص 668)، بدین گونه مورد حملۀ مستقیم خود قرار دادند: «اگر شما ما را مرتجع می دانید، ما را کهنه پرست می دانید ـ مردک امروز هم باز دست از حرفش برنمی دارد».

امام، با تکذیب مقالۀ روزنامه اطلاعات که مدعی همگامی روحانیت با ـ به اصطلاح ـ انقلاب شاه شده بود، بر این نکته تأکید کردند که نهضت و مبارزۀ مردم مسلمان تا آن جا پیشرفت کرده که دیگر به «فرد» بستگی ندارد بلکه نهضتی جاودانه است که همچنان به پیش خواهد تاخت و سرانجام به پیروزی خواهد رسید. رهبر انقلاب از دسیسۀ پشت پردۀ رژیم با نام «دانشگاه اسلامی» که نقشه خطرناکی علیه اسلام و علمای اسلام بود، پرده برداشتند و آن توطئه را نیز در نطفه خفه ساختند.

بخشی عمده از این نطق مهم به ضرورت وحدت و اتفاق در روحانیت اختصاص داشت. امام خمینی(ره) عموم روحانیون را به همکاری و همگامی دعوت کردند و از هرگونه تک روی و تفرقه افکنی بر حذر داشتند؛ بدین منظور صریحاً اعلام داشتند: آن روز اگر دست مراجع را بوسیدم. و این، نخستین بار در تاریخ شیعه بود که مرجعی با تمام مقبولیت و محبوبیتش، به خاطر اسلام، نهضت و جامعه اسلامی این گونه خاضعانه عمل می کرد. البته لازم به تذکر است که در آن ایام، به برکت خون شهیدان 15 خرداد و قیام امام، برخی از روحانی مسلکان دنیاطلب به فکر بهره برداری از اوضاع افتاده بساط مرجعیت و زعامت گسترده بودند.

روابط پشت پردۀ شاه و اسرائیل موضوع حساسی بود که رژیم از افشای آن هراس فراوانی داشت. مسألۀ اسرائیل و لزوم مبارزه با صهیونیسم، فراز مهم دیگری از سخنان امام بود که مسلمین ایران و جهان را نسبت به وجود رابطۀ تنگاتنگ رژیم ایران با دولت غاصب صهیونیستی، بیشتر آگاه کرد.

نطق تاریخی و زندگی بخش امام که شور و شوق تازه ای در میان جامعه به وجود آورده بود، در مدتی کوتاه به چند زبان ترجمه و به نقاط مختلف جهان فرستاده شد. در همه جا، سخن از دوراندیشی ها، رهنمودها و نطقهای ژرف و پرمحتوای ایشان بود نیروهای اسلامی و ملی بار دیگر، پس از سرکوبی قیام 15 خرداد، در مسیر مبارزه با رژیم بسیج شدند. مبارزۀ بی امان و اصولی با اسرائیل و خطر جهانی صهیونیسم برای اقتصاد و دیگر شئون کشور، مورد گفتگوی جدی قرار گرفت و سخن روز شد. رژیم شاه که از حملۀ بی امان امام خمینی (ره) به اسرائیل وحشت کرده بود، به مانور تازه ای دست زد و با پیش کشیدن خطر اعراب برای منطقۀ خوزستان و ـ به اصطلاح، توطئۀ جمال عبدالناصر به منظور اشغال این منطقه ـ کوشید احساسات کاذب ناسیونالیستی را در مردم ایران برانگیزد تا بدینوسیله خطر اسرائیل و عمال آن از اذهان زدوده و فراموش شود.

به دلیل اهمیت سخنان حضرت امام متن کامل بیانات ایشان در ادامه آورده شده است:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم، انا للَّه و انا الیه راجعون

علامت تمدن، کشتار 15 خرداد!

[گریه شدید حضار] من تا کنون احساس عجز در صحبتها نکرده ام و امروز خودم را عاجز می دانم. عاجز می دانم از اظهار تألمات روحیه ای که دارم برای اوضاع اسلام عموماً، و اوضاع ایران خصوصاً، و قضایایی که در این یک سال منحوس پیش آمد؛ خصوصاً قضیه مدارس علمی، قضیه 15 خرداد. قضیه 15 خرداد من مطلع نبودم تا اینکه حبس به حصر تبدیل شد و اخبار خارج به من رسید

خدا می داند که مرا اوضاع 15 خرداد کوبید [گریه شدید حضار]. من حالا که آمدم به اینجا؛ آمده ام از قیطریه؛ مواجه هستم با یک منظره هایی؛ با بچه های کوچک بی پدر [گریه شدید حضار]، با مادرهای جوان از دست داده، و مادرهای جوان مرده، با زنهای برادر مرده، با پاهای قطع شده [گریه شدید حضار]، با افسردگیها. اینها علامت تمدن آقایان است و ارتجاع ما. افسوس که دست ما از عالم کوتاه است؛ افسوس که صدای ما به عالم نمی رسد؛ افسوس که گریه های این مادرهای بچه مرده نمی رسد به دنیا [گریه شدید حضار].

تبلیغات سوء علیه روحانیت

ما را کهنه پرست معرفی می کنند، ما را مرتجع معرفی می کنند، علمای اسلام را به ارتجاع سیاه تعبیر می کنند. جراید خارج از ایران، آنهایی که با بودجه های گزاف، برای کوبیدن ما مهیا شده اند، در خارج ما را مخالف اصلاحات- که اسلام در رأس اصلاحات واقع شده است؛ معرفی می کنند؛ مخالف ترقی مملکت معرفی می کنند؛ می گویند آخوندها می خواهند با الاغ باز سوار بشوند از این طرف به آن طرف بروند؛ آخوندها می گویند که برق نمی خواهیم؛ آخوندها می گویند طیاره نمی خواهیم؛ اینها مرتجع هستند؛ اینها می خواهند به قرون وسطی برگردند. آخوندها با این سیاه روزیهایی که نصیب مملکت است، مخالفند؛ این کهنه پرستی است؟ علمای اعلام با این زدنها، کشتنها، قلدریها، دیکتاتوریها، استبدادها مخالفند؛ این کهنه پرستی است؟ علمای اسلام در صدر مشروطیت، در مقابل استبداد سیاه ایستادند و برای ملت آزادی گرفتند، قوانین جعل کردند، قوانینی که به نفع ملت است، به نفع استقلال کشور است، به نفع اسلام است، قوانین اسلام است؛ این را با خونهای خودشان، با زجرهایی که کشیدند، با بیچارگیهایی که متوجه به آنها شد، گرفتند؛ این آخوندها مرتجع هستند؟

امروز هم، روحانیت قیام کرده است، نهضت کرده است؛ ملت به تَبَع روحانیت نهضت کرده است؛ ملتهای اسلام بیدار شده اند، نهضت کرده اند؛ خواسته های روحانیت عمل به قوانین اسلام است؛ این ارتجاع است؟ رسول اکرم مرتجع بود؟ قوانین آسمانی، قوانین الهی، که ما برای آن این قدر اهانت می شویم، این قدر زجر می کشیم، دعوت به عمل کردن به قوانین آسمانی ارتجاع است؟ خدای تبارک و تعالی مرتجع است؟ جبرئیل امین، واسطه وحی الهی، مرتجع است؟ پیغمبر اکرم مرتجع است؟ ائمه هُدی مرتجع هستند؟ علمای از صدر اسلام تا امروز که از خودشان چیزی ندارند؛ آنها قوانین اسلام را، قوانین وحی را به مردم ابلاغ می کنند؛ ابلاغ قوانین الهی ارتجاع است؟

اسلام، موافق آزادی واقعی

شما اگر چنانچه به احکام اسلام اعتقاد دارید، این احکام اسلام. اسلام انسان را آزاد خلق کرده است و انسان را مسلط بر خودش و بر مالش و بر جانش و بر نوامیسش خلق فرموده است. امر فرموده است، مسلط است انسان؛ آزاد است انسان؛ هر انسانی در مسکن آزاد است؛ در مشروب و مأکول- آنچه خلاف قوانین الهیه نباشد- آزاد است؛ در مشی آزاد است. حکم اسلام است که اگر کسی حمله برد به منزل کسی، برای آن کسی که مورد حمله واقع شده است جایز است کشتن او. اسلام این قدر با آزادیها موافق است؛ اسلام، ارتجاع سیاه است؟ علمای اسلام که از خودشان چیزی ندارند، ما که خودمان حرفی نداریم، ما هر چه می گوییم «قالَ رسولُ اللَّه» می گوییم، رسول اللَّه هم «قالَ اللَّه» می فرماید. اگر ما مرتجعیم، معلوم می شود رسول اللَّه مرتجع است؛ اگر شما ما را مرتجع می دانید، ما را کهنه پرست می دانید- مردک امروز هم باز دست از حرفش برنمی دارد- اگر ما را کهنه پرست می دانید، ما که از خودمان حرفی نداریم، ما می گوییم «قال اللَّهُ تعالی»، ما می گوییم «قالَ رسولُ اللَّه»؛ پس شما رسول اللَّه را کهنه پرست می دانید، اف بر این تجدد!

و اگر چنانچه قوانین را قبول دارید، اگر اسلام را قبول دارید (که ما تَبَع او هستیم و اسلام سرمنشأ همه آزادیها، همه آزادگیها، همه بزرگیها، همه آقاییها، همه استقلالها هست) [اگر] اسلام را قبول دارید، این احکام اسلام کجایش ارتجاع است؟ بفرمایید کجای احکام اسلام را آقایان ارتجاع سیاه می دانند؟ بفرمایند بیایند تفاهم کنند. آخر اینکه تو بروی آنجا برای خودت صحبت بکنی و هر جا پیش می آید یک صحبتی بکنی و: «خیر؛ کهنه پرستی را ما می کوبیم، چطور می کنیم»، رجز بخوانی، اینکه نمی شود. خوب بیا بنشین بگو: آقا، اینکه پیغمبر فرموده است، این ارتجاع سیاه است؛ تا ما ببینیم که شما درست می فرمایید؟ تا ما اثبات کنیم نخیر، ارتجاع نیست.

به قانون عمل کنید

ما می گوییم آقا، غلام حلقه به گوش دیگران نباشید؛ ما عزت و شرف شما را می خواهیم؛ ما به شماها نصیحت می کنیم که آقا، شما دولت اسلام هستید؛ هیأت حاکمه بر مسلمین، به اصطلاح، هستید؛ شما عزیز باشید؛ آقا باشید؛ بزرگ باشید؛ استقلال را حفظ کنید؛ تبعیت را دست بردارید، دستتان را برای چهار دلار دراز نکنید؛ هر جلسه ای شما تشکیل می دهید، هی می گویید دلار بده! ما با این چیزها مخالفیم. اگر این ارتجاع است، ما مرتجعیم؛ و اگر آن تمدن است شما متمدنید. اگر به قوانین اسلام، شما اعتقاد دارید، این قوانین اسلام؛ و اگر به قوانین اساسی، به قانون اساسی شما اتکا دارید، قانون اساسی مردم را آزادی داده است در مسکن، در کارهای خودش، در مالش، در جانش، آزادی داده است؛ از این زورگوییها قانون منع کرده است. ما می گوییم شما آقا بیایید به قانون عمل کنید. می گذاریم قانون را زمین؛ شما یک نماینده ای بفرستید، ما هم یک نماینده ای می فرستیم؛ قانون اساسی را می گذاریم زمین؛ شما که می گویید ما قانونی هستیم، دموکرات هستیم، شما که می گویید که ما جلو رفته هستیم، مترقی هستیم، این قانون اساسی ماست؛ می گذاریم زمین. به قانون اساسی عمل کنید، اگر ما حرفی زدیم. به این متمم قانون اساسی، شما عمل کنید که علمای اسلام در صدر مشروطیت جان دادند برای گرفتن این، و رفع کردن اسارت ملتها؛ شما بنشینید به این قانون اساسی عمل کنید. قانون اساسی مطبوعات را آزاد کرده است، شما آزاد می کنید؟ ما مرتجعیم که می گوییم بگذارید به قانون اساسی عمل بشود، بگذارید مطبوعات آزاد باشد، بگذارید که این مطبوعات رو عقیده خودش [ان بنویسند؛] همه شان خبیث هستند، لکن با جمیع خباثتشان باز نمی خواهند این قدر سمپاشی کنند.

روسیاهی دولت

خوب شما آقایان، ملت ایران، روزنامه اطلاعات را، سرمقاله روزنامه اطلاعات سه شنبه را، سه شنبه 18 فروردین را ملاحظه فرمودید. ملاحظه فرمودید که اینها چه نقشه ای کشیده بودند و کشیده اند. اینها دیدند که با زور و با قلدری و با سرنیزه و با 15 خرداد فراهم کردن و با مدرسه فیضیه خراب کردن و با مدرسه طالبیه خراب کردن و با اهانت به علمای اسلام کردن و با تبعید کردن و با اخراج کردن و با حبس کردن و اینها، هر چه کردند، گندش بالا آمد، این قدر بالا آمد که او هم فهمید؛ همه فهمیدند. و دیدند که خیلی بد شد، دنیا اعتراض کرد. 15 خرداد روی دولتها را سیاه کرد. ما نمی خواستیم این قدر روسیاهی بار بیاید. 15 خرداد ننگی بر دامن این مملکت گذاشت که تا آخر محو نخواهد شد. تاریخ ضبط می کند این را. خودهاشان هم گفتند که 15 خرداد ننگ بود، من هم می گویم ننگ بود، لکن نکته را نگفتند؛ من نکته را می گویم. ننگ بود که مسلسلها را، تانکها را، توپها را، تفنگها را از مال این ملت فقیر به دست آوردند و به روی این ملت فقیر بستند؛ پایمال کردند این بیچاره ها را. از این ننگ بالاتر آیا می شود که انسان، یک ملتی را این طور پایمال کند؟ این بیچاره ها چه کرده بودند آقا آخر؟ چه کرده بودند؟

مرتجع کیست؟

ما یک سلسله نصایح کردیم؛ نصیحت که این قدر بساط نداشت. ما یک مطالب منطقی داریم؛ قانونی داریم آقا ... قانون اساسی را شما قبول ندارید؟ پس بگویند آقای دولت بروند در مجلس بگویند ما قانون اساسی را قبول نداریم. خوب باز آن وقت برگردند به قهقرا، هر جا می خواهند. ما که می گوییم به قانون اساسی عمل کنید، ما مرتجعیم [یا] شمایی که دسته جمعی مردم را حبس می کنید، تبعید می کنید؟ سلولهای شما پر است از حبسیها، از علما، از اساتید، از محترمین، از متدینین. بندر عباس پر است از تبعیدشدگان؛ برای اینکه اینها می گفتند که آقا، خوب ما نمی خواهیم اسیر باشیم، اسیر استعمار باشیم

آخر چه می گویند به ما؟ ما مرتجعیم که می گوییم به قانون اساسی عمل کنید؟ قانون اساسی را بگذارید زمین، همه مان عمل کنیم؛ این را که قبول دارید. ما می گوییم به دین عمل بکنید، شما می گویید که پیغمبر اکرم مرتجع است، نَعوذُ بِاللَّه. در لفظ نمی گویید، معنایش این است. قانون اساسی را که قبول دارید و لو در آن وقتها زمزمه می کردند که مال پنجاه سال پیش از این است و فلان؛ قانون اساسی که دیگر قضیه پنجاه سال پیش از این ندارد- قانون اساسی که می گوید ملتها باید آزاد باشند؛ ملت ایران باید مردمش آزاد باشند؛ مطبوعات باید آزاد باشد؛ هیچ کس حق ندارد جلو قلم را بگیرد.

تهمت سازش به روحانیت

شما دیدید که روزنامه اطلاعات در روز سه شنبه هجدهم فروردین نوشت که روحانیین بحمد اللَّه خیلی جای خوشوقتی است، بعضی مجلات هم نوشته بودند، لکن این بیشتر منتشر می شود، جای خوشوقتی است که مقامات روحانی با دولت موافقت کردند در انقلاب شاه و ملت. رفتند تهران اعتراض کردند که آقا این روحانی را معرفی کنید؛ این خمینی است؟ تا ما بگوییم عَلَیْهِ اللعنة. سایر علمای اسلامند؟ خوب معرفی کنید؛ دست بگذارید رویش. علمای طراز اول ما چند نفر در اینجا هستند، خداوند همه را حفظ کند [آمین حضار]؛ در تهران هستند، خداوند حفظشان کند [آمین حضار]؛ در مشهد هستند، خداوند حفظشان کند [آمین حضار]؛ در نجف هستند، خداوند حفظشان کند [آمین حضار]؛ در سایر بلاد مسلمین هستند، خدا همه را تأیید کند [آمین حضار]. این علمای اسلام؛ این علمای اسلام در ماورای جو هستند؟ اینهایی که با شما یک قرارداد سری کرده اند، خوب اسم ببرید. آقا، اگر مردی اسم ببر؛ بگو که خمینی، توی حبس ما رفتیم پیش او، و او گفت که بر گذشته ها صلوات! خمینی غلط می کند همچو حرفی می زند خلاف دین اسلام؛ خمینی می تواند تفاهم کند با ظلم؟ غلط می کند. خمینی آنجا هم که بود، تو حبس هم که بود، مجد اسلام را حفظ می کرد، می تواند حفظ نکند؟ اسلامی که پیغمبر اسلام این قدر زحمتش را کشیده است؛ ائمه هُدی این قدر خون دلش را خورده اند؛ علمای اسلام این قدر زحمت کشیده اند؛ خمینی و امثال خمینی می توانند که یک چیزی بگویند که بر خلاف مصالح اسلام باشد؟ خمینی را از جامعه بیرون می کنیم.

نقشه برای معرفی علما و روحانیون

اینها نقشه این را کشیده اند که علمای اسلام را به مردم معرفی کنند به اینکه اینها هم مثل ما می مانند. خودشان مرفوض جامعه هستند، می خواهند ما را هم مرفوض کنند. جامعه خودشان را نمی پذیرد، می خواهند ما را هم بگویند نمی پذیریم. می خواهند ما را با این نقشه مشئوم، منفور جامعه کنند ... با سر صبر و راحت، تبعیت از اربابها، تبعیتْ کاش از ارباب، تبعیت از اسرائیل کنند. وا مصیبت! مگر من می توانم با این یک مجلس، دو مجلس، چهار تا مجلس، مفاسد این مملکت را بگویم. من امروز حالم هم خوب نیست. دیشب خوابم هم خیلی کم بود. مع ذلک، خوب، یک مطالب کلیاتی باید گفته بشود. ما حق دفاع از خودمان نداریم؟

درماندگی مدیر اطلاعات

رفتند پیش مدیر اطلاعات که آقا کی به شما این مطلب را گفته است؟ خوب بگویید تا ما بفهمیم که این روحانی کیست؟ این روحانی سازمانی کیست که با شما تفاهم کرده است و مطالب شما را قبول کرده است بر خلاف دین اسلام؟ خوب بگویید. بیچاره خجل شده است؛ گفته من نبودم اینجا؛ به فلان بگویید ببخشید، چه و چه؛ از این حرفها، یک شرح مفصلی؛ و من سرمقاله ام حاضر است. سرمقاله را به آن آقا نشان داده بود که من این را نوشته ام، لکن سنجاق کرده از بعض مقامات آورده اند، داده اند که این را باید بنویسی؛ «باید» است، من چه بکنم؟ من یک تکلیفی برای او معین می کنم، یک مطلبی برای خودمان می گویم. اگر چنانچه مدیر اطلاعات یک آدمی است که متأسف است از این تحمیلات، شما خوب دیگر بحمد اللَّه متمولی، احتیاج نداری، دست از روزنامه نگاریت بردار، بشو وزیر. الحمد للَّه اینجا همه وزیر می شوند [خنده حضار]. خوب بشو وزیر، بشو وکیل. تو را وکیل می کنند؛ مردم نمی کنند خوب؛ وکیلت می کنند؛ لازم نیست مردم [بخواهند]؛ مگر مردم حق وکالت دارند؟ نه، وکیلت می کنند؛ منتصبت می کنند؛ بشو سناتور. منتصبت می کنند؛ اگر تو از این معنا عار داری که یک چیزی را بر تو تحمیل کنند، خوب آسان است این؛ روزنامه نگاری را که الزام نمی کنند که شما روزنامه نگار باشید، دست از روزنامه تان بردارید، بروید یک شغل بهتری. از آن طرف من به او پیغام دادم که باید این درست بشود؛ باید این تکذیب بشود. از قراری که دیشب باز یک کسی آمده بود گفت که او تعریف کرده است که من نمی توانم با ملت مواجه بشوم؛ نمی توانم با روحانیت مواجه بشوم؛ فکری بکنید من یک سوژه ای درست می کنم که تکذیب بشود؛ دستگاه گفته این دلیل بر سستی کار ماست. خوب، ما مرتجعیم یا شما؟

دروغ شاخدار

یک دروغی را آخر ما که مرده نیستیم که شما نسبت به ما می دهید؛ ما یک جمعیت کثیری بحمد اللَّه از علما داریم؛ ما مراجع بزرگ داریم؛ ما مراجع بزرگ عالی الشأن داریم؛ ما علما داریم در بلاد؛ ما فضلا داریم در حوزه ها؛ ما مدرسین بزرگ داریم در حوزه ها؛ ما طلاب و فضلای علوم دینیه داریم؛ اینها که نمی نشینند که گوش کنند که کسی در روزنامه کثیر الانتشارش یک دروغ شاخداری بنویسد: «بحمد اللَّه موافقت کردند»؛ خوب ما داد می کنیم، فریاد می کنیم، نمی گذارند منعکس بشود. خوب آقا! آقایی که دیروز گفتی که- یا دیشب گفتی که- کهنه پرستی را جلو می گیریم، این کهنه پرستی نیست که شما جلوی مطبوعات را می گیرید؟ تحمیل می کنید به روزنامه اطلاعات؟ سند داریم. دیگر اینکه یک چیز دروغی نیست که آقایان بگویند که افترا بستید؛ نوشته شما سنجاق در دفتر روزنامه اطلاعات است که شما گفته اید باید این را بنویسید، و نگذاشتید تکذیب کند.

نمی ترسم و نترسیده ام

ما حرفمان این است که آقا به قانون اساسی عمل کنید؛ مطبوعات آزادند؛ قلم آزاد است؛ بگذارید بنویسند مطالب را. اگر دین دارید به دین عمل کنید؛ اگر چنانچه دین را ارتجاع می دانید، به قانون اساسی عمل کنید. خوب بگذارید بنویسند. [مدیر اطلاعات ] به دست و پا افتاد و چه شد؛ و من به او پیغام دادم که من از آن آدمها نیستم که اگر یک حکمی کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود؛ من راه می افتم دنبالش. اگر من خدای نخواسته، یکوقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می کند که یک حرفی بزنم، می زنم و دنبالش راه می افتم و از هیچ چیز نمی ترسم بحمد اللَّه تعالی. و اللَّه، تا حالا نترسیده ام [ابراز احساسات حضار]. آن روز هم که می بردندم، آنها می ترسیدند؛ من آنها را تسلیت می دادم که نترسید. [خنده حضار]

آخر اگر ما برای مقصد اسلامی، برای مقصدی که انبیا خودشان را به آب و آتش زدند، اولیای عظام خودشان را به کشتن دادند، علمای بزرگ اسلام را آتش زدند، سر بریدند، حبس کردند، تبعید کردند، حبسهای طولانی کردند، اگر چنانچه ما برای مقاصد اسلام بترسیم، دین نداریم. دیندار هم برای اینکه خرقه را از این عالم خالی کند می ترسد؟ اگر ما ماورای این عالم را اعتقاد داشته باشیم، باید شکر کنیم که در راه خدا کشته بشویم و برویم در صف شهدا. بترسیم؟ از چه چیز بترسیم؟ آن باید بترسد که غیر این عالم جایی ندارد. خدای تبارک و تعالی وعده کرده به ما که یک جای خوب دارید، اگر چنانچه به دین من رفتار کنید؛ و ما امیدوارم که رفتار کنیم؛ امید دارم که رفتار کنیم. ما از چه بترسیم؟ چه ترسی ما داریم از شماها؟ شما آن آخر امر این است که ما را اعدام کنید؛ اول زندگی راحت ماست؛ از این کثافتکاریها بیرون می رویم؛ از این رنج و مِحَن خلاص می شویم. آقای ما فرموده: و اللَّهِ، لَابْنُ ابیطالبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدْیِ امِّه. خوب ایشان فرموده اند، ما البته نمی توانیم همچو دعواها بکنیم، لکن ما شیعه او هستیم. ما اگر از مرگ بترسیم، معنایش این است که ما وراء الطبیعه قبول نیست.

خطا کردند مرا رها کردند

ما که می گوییم که مطبوعات آزاد باشند، ما کهنه پرستیم؟ آقایان که الزام می کنند که در مطبوعات این نوشته بشود، آنها مترقی اند؟ خوب ما صدایمان از این بلندگو تا آنجا می رسد، آنها صدایشان از اینجا تا امریکا می رسد. هر جا دلار می گیرند صدایشان هم آنجا می رسد. مال این ملت را خرج می کنند در مطبوعات خارجیه؛ مطبوعاتی که در خارج هست بر ضد روحانیت، بر ضد اسلام، بر ضد ملیت، بر ضد همه چیز ما مقالات می نویسند. به من می رسید این مطالب. اینها خطا کردند مرا رها کردند؛ اشتباه کردند. به آنها هم گفتم آنجا؛ گفتم اگر می خواهید همان رویّه را داشته باشید بگذارید من اینجا باشم، صلاح است؛ دوباره هیاهو در نیاورید. حالا هم دارم می گویم آقا! ما مرتجع نیستیم به این معنا که شما می گویید؛ ما با آثار تمدن مخالف نیستیم؛ اسلام با آثار تمدن مخالف نیست.

اسلام، منادی استقلال و قدرت

اسلام از خدا می خواهد که شما بر همه مقدرات عالم حکومت کنید. اسلام آن بود که شمشیر را کشید و تقریباً نصف دنیا یا بیشتر را گرفت؛ با شمشیر گرفت؛ این اسلام مرتجع است؟ اسلام آن بود که این ممالکی که شما حالا تحت اسارت او هستید، تحت اسارت آورد. آنها که به احکام اسلام عمل می کردند، فی الجمله البته، حکومتهای اسلامی تا حالا الّا یکی دو تایشان، به احکام اسلام عمل نکرده اند که مع ذلک همین که خودشان را زیر بیرق اسلام می دانستند، همین که خودشان را وابسته به اسلام می دانستند، همین که به حَسَب ظاهر به احکام اسلام عمل می کردند، همچو قدرتی پیدا کردند که یک بیست و چند هزار جمعیت عرب، این مملکت به این وسیعی را همچو پایمال کرد، و رفت تا آن آخر برای اینکه متمدنش کند، آدمش کند؛ و کرد. این افکار نورانی که در علمای اعلام ما هست، در مراجع بزرگ ما هست، اینها به واسطه نور اسلام است. این افکار نورانی که در رجال عظیم الشأن ما هست، هر جا باشد مال اسلام است. این افکار پوسیده ای که، کهنه پرستیهایی که آقایان دارند، تبعیت از همه، سربسته و دربسته تحویل دادن، همه مخازن یک مملکت را تحویل دیگران دادن، این ارتجاع است. روی این ارتجاع، سیاه!

اجبار به الزام مدیر اطلاعات

فرستادند، نخست وزیر هم دیشب، دیروز بود ظاهراً، دیروز فرستاد که بله، این عفو از شماست، اشتباه شده است، خطا شده، یک اشتباهی شده، شما چه بکنید؛ مبادا یکوقتی یک تشنجی بشود، مبادا یکوقتی جور دیگر پیش بیاید، یکوقت چه بشود، چه بشود، ما می خواهیم که چه باشد؛ ما تابعیم. از این مطالبی که همیشه گفته می شود. ما هم گفتیم که خوب حالا خود روزنامه اطلاعات که می گوید من بی تقصیرم و شماها این کار را کرده اید، شما هم که آمدید می گویید دیگر، باید او ملتزم بشود و شما هم قول بدهید به اینکه تکرار نشود این مطالب. اگر تکرار بشود مواجهه با یک مطلب بدتری خواهد شد. نکنید. این قدر هی کهنه پرست را به رخ ما نکشید تا ما هم مجبور بشویم که مطلب را همچو بازش کنیم از هم، تا ببینیم که آیا این علمای عظامِ اسلام کهنه پرست هستند یا شماها؟ آنها می گفتند این قدر تحمیل بر ملت نکنید.

گرسنگی و توسری در «مملکت مترقی»

این بیچاره های گدا، این «مملکت مترقی»، که امسال زمستانش دل ما را خون کرد؛ آن اصفهانش، آن همدانش، آن تهرانش، آن قمش، آن جاهای دیگرش. این سرمای کشنده، هیچ فکری کردید برای این بیچاره ها؟ به من اطلاع داده اند که در همدان بیش از دو هزار نفر مرده اند امسال؛ در سرمای چهل و سه درجه و دو درجه؛ شما هیچ فکری برای اینها کرده اید؟ ای «مملکت مترقی»! ای آقایانی که مملکتتان «ترقی» کرده! ما می خواهیم واقعاً مترقی باشد. یک فکری برای این بیچاره ها بکنید، هم گرسنگی بخورند هم توسری؟ هم پابرهنه راه بروند و هم شما شلاق تو سرشان بزنید؟ خوب ما می گوییم نکنید این طور. این ارتجاع است که ما می گوییم که این قدر فشار به مردم نیاورید؟ این قدر کتک نزنید؟ این قدر فحش ندهید؟ اینها ارتجاع است؟ شما که عمال استبداد هستید و دارید با زور و سرنیزه و قلدری و هر جور دلتان می خواهد با این ملت بیچاره عمل می کنید، تمام قوانین را زیر پای خودتان گذاشته اید، تمام احکام اسلام را به آنها بی اعتنایی می کنید، شما مترقی هستید، ما که می گوییم به احکام اسلام عمل کنید، به قانون اساسی عمل بکنید، ما مرتجعیم؟

دانشگاه اسلامی آقایان!

می خواهند آقایان- خنده دارد واقعاً این حرفها- می خواهند آقایان دانشگاه اسلامی تأسیس کنند؛ شنیده ام چندین میلیون هم بودجه برایش درست کرده اند؛ شما اگر برای اسلام دلسوز هستید، خوب این دانشگاه ما، اوناها، آنجاست؛ چرا خرابش می کنید؟ اگر شما واقعاً متوجه شدید که اسلام لازم است بودنش، احکام اسلام باید باقی باشد، علمای اسلام باید باقی باشند، ما به خیر شما هیچ امیدی نداریم بابا، شرّ نرسانید. بگذارید ما برای شما خدمت کنیم؛ بگذارید. ما یک شاهی بودجه این مملکت را بحمد اللَّه، صرف نمی کنیم. ما با این بیچارگی و با این شما، هر کس می خواهد برود [ببیند]، خوب این طلاب علوم دینیه اسلام، بروید مکانشان را ببینید؛ بروید زندگی قبل الغارت را ببینید؛ بعد از غارت هم بروید زندگی شان را [ببینید]. چه چیز اینها می خواستند ببرند؟ و الّا به درد آنها نمی خورد که این گلیم کهنه؛ اینها می خواستند اذیت کنند؛ و الّا یک گلیم کهنه و یک سماور شکسته حلبی به درد اینها می خورد؟ خوب بروید ببینید آقا این- ما که مخفی چیزی نداریم- این مدارس ما، همه موجود؛ این منازل ما هم همه موجود؛ بیایید ببینید دیگر. اگر شما دیدید که تمام بودجه ای که این ملت اسلام، این ملت فقیر، با تمام اخلاص می آید به ما می دهد برای حفظ اساس احکام اسلام، اگر شما دیدید که تمام بودجه سال ما به قدر یک مهمانی، یک مهمانی که یک نفر از خارج وارد می شود و دولتها مهمانش می کنند، اگر به قدر یک مهمانی آنها، تمام بودجه سال ما بود، بگویید: تف بر شما مرتجعین.

روحانیت، خواهان صلاح ملت و مملکت

ما می گوییم بودجه مملکت را بابا این قدر خرج نکنید؛ این قدر مهمانی می کنید چه کنید؟ این ارتجاع است که ما می گوییم که شما آقا باشید؛ این قدر دست پیش مردم دراز نکنید؛ این قدر خرج نکنید تا دست دراز کنید؛ خرجهای بیجا. یک سازمانهای عریض و طویل درست کرده اند. شما به احکام اسلام اعتقاد پیدا کنید، ما همه جزو سازمان شما؛ همه ملت، همه ملت جزو شما. مگر ما به این ملت یک پولی داده ایم که با ما دوستند؟ مگر ما به این ملت یک رشوه ای داده ایم که با ما رفیقند، ما را می خواهند؟ اینها فهمیده اند، اعتقاد به این معنا پیدا کرده اند، که این آقایان، این مراجع بزرگ اسلام، این طلبه خمینی، اینها می خواهند مردم را؛ دوست دارند مردم را؛ صلاح حال ملت را می خواهند؛ صلاح حال مملکت را می خواهند؛ این اعتقاد در قلب مردم است؛ انسان هم تابع احساسات قلبش هست؛ همه تبعیت می کنند.

نصیحت مرا گوش کنید

شما بیایید نصیحت مرا گوش کنید؛ همان طوری که من به این اشخاصی که می آمدند گفتم این مطلب را- کراراً- که آقا! تا حالا دیدید شما که با زجر، با کتک، با حبس، با شکنجه، با تبعید، با اهانت، با همه این امور، بُردی نکردید؛ دیدید که ملت عصبانی می شود؛ نمی شود یک ملت را تا آخر زیر چکمه نگه داشت؛ این را دیدید؛ بیایید یک قدری تغییر بدهید؛ تجربه بکنید. آخر شما اشخاصی هستید که ادعای عقل می کنید، تجربه کنید، آخر یک دفعه هم آن ورق را پیش بیاورید؛ تلطف کنید به مردم؛ تواضع کنید به مردم. آقا دولت مال مردم است؛ بودجه مملکت از جیب مردم است؛ شما نوکر مردم هستید؛ دولتها خدمتگزار مردمند. هی لفظاً نگویید من خدمتگزار، و عملًا تو سر مردم بزنید و این اربابهای بیچاره تان را پایمال کنید. خوب، شما از بودجه این مملکت دارید ارتزاق می کنید؛ دارید زندگی مرفه می کنید؛ خوب، زندگی مرفه شما پیشکشتان؛ دارید زندگی می کنید هر چه هم دلتان می خواهد، هر جوری هم دلتان می خواهد زندگی می کنید. ما اصلً

منبع: باشگاه خبرنگاران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۴۱۵۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کمک میلیاردی خیران برای آزادی زندانیان غیر عمد

به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مرکز فارس،‌مدیرکل زندان‌های فارس رهاورد برگزاری ۱۶ جشن گلریزان در استان را کمک ۴۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی خیران برای آزادی زندانیان غیر عمد اعلام کرد.
اسحاق ابراهیمی، با بیان اینکه پارسال بیش از ۶۵۰ زندانی جرایم غیر عمد از زندان‌های فارس با کمک خیران آزاد شده‌اند، گفت: در حال حاضر بیش از ۹۵۰ زندانی جرایم غیر عمد مالی در زندان‌های استان حضور دارند که چشم انتظار کمک خیران هستند.
وی دومین مرحله از پویش سهم من ۴۰ را نیز مورد استقبال مردم توصیف و اظهار کرد: بیش از ۶ هزار تراکنش تاکنون انجام و نزدیک به ۷ میلیون تومان در این حوزه جمع‌آوری شده است، ضمن اینکه شهروندان و هم‌استانی‌های عزیز در جریان باشند، کمک‌های هر نفر ۴۰ هزار تومانی آنان به تعداد اعضای خانواده، می‌تواند زمینه آزادی کل زندانیان جرایم غیر عمد را فراهم سازد و این برگ زرینی در تاریخ اجتماعی مردم فرهیم، نوع دوست و فرهنگ‌ساز استان خواهد بود.
رئیس ستاد دیه فارس یادآور شد: شماره کارت ۶۱۰۴۳۳۷۷۷۰۰۳۰۹۶۱ به نام ستاد دیه استان فارس آماده دریافت کمک‌های مردم برای آزادی زندانیان جرایم غیر عمد استان و اهدای شادی به خانواده‌های بی پناه آنان است.

دیگر خبرها

  • رهایی: دانشگاهیان آزادی‌خواه در سراسر دنیا به پا خاسته‌اند
  • دانشگاهیان آزادی‌خواه در سراسر دنیا به پا خاسته‌اند
  • آزادی ۱۳۷ زندانی جرایم غیرعمد در استان بوشهر
  • اجتماع دانشجویی در همبستگی با دانشجویان آمریکایی و اروپایی مقابل دانشگاه تهران
  • آزادی ۱۸ زندانی سبزواری در پویش ملی «نذر هشتم»
  • ۱۱۰ فرصت اقتصادی خراسان جنوبی به ۲ زبان ترجمه شد
  • ۱۱۰ فرصت اقتصادی استان به ۲ زبان زنده دنیا ترجمه شد
  • باقری: عملیات وعده صادق انگیزه دانشجویان آمریکا علیه صهیونیست‌ها را افزایش داد
  • کمک میلیاردی خیران برای آزادی زندانیان غیر عمد
  • شعر و ادب پارسی دومین زبان جهان اسلام است